بمون...

ساخت وبلاگ

چهارشنبه بیست و پنجم بهمن ۱۴۰۲ | 9:10 | مریم فتوت مشفق -

یه وقت هایی یکی می یاد که می شه تمام زندگیت
گره ات می زنه به دنیا
می شه دلیل نفس کشیدنت
اشتیاق بیدار شدنت
انتظار تموم شدن تایم کارت
دلیل آرامش ات
دلیل حال خوبی هات
دلیل لبخندهات
دلیل دلهره های انتظارت
یکی که وقتی بودنش رو یادت می یاد، یه لبخند ناخودآگاه می شینه کنج لبت
یکی می یاد که باید می بود، باید باشه که باشی
یکی که حتی با تصور بودنش هم دلت گرم می شه
شبت روشن می شه
روزات قشنگ می شه
زندگیت جریان پیدا می کنه
یکی می یاد که دغدغه ات می شه خوشحال کردن اون
می شه تلاش ات برای بهتر بودن حالش
برای آرامشش
یکی می یاد که برات آشناس
برات غریبه نیست
انگار سال ها باهاش زندگی کردی
انگار بلدت هست، بلدش هستی
کسی که رویاهات رو تک تک باهاش زندگی می کنی
کسی که حاضری جونت رو بدی، تا یک لحظه بیشتر زندگی کنه
اون یه نفر زندگیم، تویی
دیر اومدی، ولی خوب شد که اومدی
چون اگه نمی یومدی، عشق رو نمی تونستم قشنگ معنا کنم
اگه نمی یومدی، عشق اساطیری توی ذهنم برای همیشه رویا می موند
چه خوب شد اومدی آروم جونم
با من بمون
همیشه
من زندگی کردن بدون تو و عشق ات رو از یاد بردم
چون من دیگه نمی تونم کسی رو بیشتر، بزرگ تر، زیباتر و عمیق تر از تو دوست داشته باشم
من تو رو نه به اندازه فرزند نداشته ام، بلکه بیشتر، به اندازه خودت دوست دارم
ولنتاین مبارک❤ ترنم دل...

ما را در سایت ترنم دل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2taninetanhaee1 بازدید : 22 تاريخ : يکشنبه 29 بهمن 1402 ساعت: 20:54